Home »
بهائیون
,
خبرها
» دل نوشته شهین رضایی به مناسبت هشتمین سال بازداشت همسرش سعید رضایی
امید زیستنم دیدندوباره توست سعید نازنینم:
هشت سال تمام گذشت و تو هنوز در زندان ظلم و تعصب به سر می بری.روزگاری به ظاهر تیره و سخت و من همیشه به آینده ای روشن به دور از نفرت و تعصب می اندیشم به افقهای روشنی که در آن آرامش ، شادی، سرور،رشد و بالندگی و دوستی و پذیرش افکار همنوعان حاکم است.
هر چند که بهای دسترسی به این افق روشن را انسانهایی فهیم ، فرهیخته با اندیشه و افکاری متعالی همانند تو و دیگر عزیزانی که برای آبادی و احیای کشور عزیزمان ایران که با هدفی مشترک تلاش می کنند، می پردازند.
می دانیم که در ژرفای وجودمان نیرویی نهفته است که ما را در تحمل رنج ها یاری می دهد و با تکیه به این نیرو و عشق که به ما ارزانی شده دلیل محکم تری داریم برای ادامه این راه سخت و رسیدن به دنیایی بهتر البته با استقامتی سازنده. هر چند که روزگار سختی است اما فردایی روشن و سبز خواهد آمد.
خورشید دوباره شروع به درخشیدن می کند و من همیشه در کنارت خواهم بود و صبورانه به انتظارت می نشینم تا که بازآئی
0 نظرات:
ارسال یک نظر