اطلاعاتی در خصوص دین بهاییت

اخبار بهایی و اخبار جامعه بهائیت احکام بهائی آیین بهائی باورهای بهائیون زندانیان بهائی زندانیان بهایی کتب بهائی دانلود آثار بهائی قبله بهاییون قبله بهائیون تقویم بهائی سالنامه بهاییون حضرت بهاء الله حضرت عبدالبهاء شوقی فیس بوک جمهوری اسلامی اعدام خودکشی

یکشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۵

لوح احمد فارسی

باسم ربنا العلیّ الاعلی

اینست بدایع نصایح الهی که بلسان قدرت

در مکمن عظمت و مقعد قدس رفعت خود میفرماید

پس بگوش جان بشنوید و خود را از اصغای نصایح

محبوب محروم وممنوع ننمائید * ای مؤمن مهاجر

عطش و ظمأ غفلت را از سلسبیل قدس عنایت تسکین

ده و شام تیره بعد را بصبح منیر قرب منوّر گردان

بیت محبّت باقی را بظلم شهوت فانی و خراب مکن

و جمال غلام روحانی را بحُجُبات تیره نفسانی مپوش

تقوای خالص پیشه کن و از ما سوی اللّه اندیشه منما *

و مَعین قلب منیر را بخاشاک حرص و هوی مسدود

مکن * و چشمه جاریه دل را از جریان باز مدار بحقّ

متمسّک شو و بحبل عنایت او متوسّل باش * چه که دون

او احدی را از فقر بغنا نرساند و از ذلّت نفس نجات

نبخشد * ای عباد اگر از بحور غنای مستوره احدیّه

مطّلع شوید از کون و امکان هر دو غنی و بی نیاز گردید

نار طلب در جان بر افروزید تا بمطلب رفیع منیع که مقام

قرب و لقای جانان است فائز گردید *

ای احمد از ابحر متموّجه ملتطمه مستوره خود را

منع مکن * و از صراط واضحه مستقیمه محروم مباش

چشم را منیر کن * و بنور لائح روشن نما تا بسینای مبارکه

طیّبه که محلّ ضیاء و استضای سنای الهیّه است وارد

شوی و بتجلّیات انوار لا نهایه منوّر گردی و ندای

جانفزای انظُرْ ترانی از مشرق بیان سبحانی من غیر

تعطیل بشنوی * جمال غیب در هیکل ظهور میفرماید ای

احمد نفحه از عَرْف گلستان قدس روحانیم بر عالم هستی

وزیده و جمیع موجوداترا بطراز قدس صمدانی مزیّن

فرموده * و رشحی از طمطام یم عنایتم بر عالمیان مبذول

گشته و جمیع را سر مست از این باده قدس الست از عدم

محض فانی بعرصه وجود باقی کشیده * ای احمد دیده را

پاک و مقدّس نما تا تجلّیات أنوار لا نهایات از جمیع

جهات ملاحظه نمائی و گوش را از آلایش تقلید منزّه

کن تا نغمات عندلیب وحدت و توحید را از افنان

باقی انسانی بشنوی * ای احمد چشم ودیعه من است

او را بغبار نفس و هوی تیره مکن * و گوش مظهر

جود من است او را باعراض مشتهیّه نفسیّه از اصغای

کلمه جامعه باز مدار * قلب خزینه من است لئالیء

مکنونه آنرا بنفس سارقه و هوس خائن مسپار *

دست علامت عنایت من است آنرا از اخذ ألواح

مستوره محفوظه محروم منما * بگو ای عباد فیض

رحمت بی منتهایم از سماء مکرمت بی ابتدایم چون غیث

هاطل در نزول و جریان است با دیده مقدّس و گوش

منزّه و استقامت تمام باین رحمت سبحانی و فیض

رحمانی بشتابید * بگو ای بنده گان من بتحدید نفس

و تقلید هوا خود را مقیّد و مقلّد مسازید * چه که مثل

تقلید مثل سراب بقیعه در وادی مهلکه است که لم

یزل تشنگان را سیراب ننموده و لا یزال سقایه نخواهد

نمود * از سراب فانی چشم بر داشته بزلال سلسال لا زوال

بی مثالم در ائید * لؤلؤ قدرت ربّانی را از لؤلؤ مصنوعی

فرق دهید و تمیز گذارید چه که مصنوعی آن بملاقات

آب فانی و معدوم شود و قدرتی آن بملاقات آب صافی

و منیر گردد * پس جهد بلیغ و سعی منیع نمائید تا لؤلؤ

قدس صمدانیرا من دون اشاره بدست آرید و آن

معرفت مظهر نفس من بوده و خواهد بود و لم یزل

بآب عنایت من زنده و حیّ و باقی خواهد بود * ای

بنده گان من جمال قدم میفرماید که از ظلّ هوی

و بعد و غفلت بظلّ بقا و قرب و رحمت بشتابید و چون

أرض تسلیم شوید تا ریاحین معطّره ملوَّنه مقدّسه

عرفانم از ارض وجود انبات نماید * و چون نار مشتعل

شوید تا حجبات غلیظه را محترق نمائید و أجساد مبروده

محجوبه را از حرارت حبّ الهی زنده و باقی دارید *

و چون هوی لطیف شوید تا در مکمن قدس ولایتم

درائید * ای بنده گان من از مدینه وهمیّه ظنّیه بقوّه

توکّل بیرون آمده بمدینه محکمه مشیّده یقین وارد

شوید * و در جمیع أحوال از رحمت واسعه و عنایت

محیطه مأیوس مباشید که همه هیاکل موجودات را

محض جود و کرم از نیستی محض بملک هستی آوردم

بی طلب عنایت فرمودم و بی سؤال اجابت فرمودم

و بی استعداد منتهای فضل وجود را مبذول داشتم *

جمیع شما أشجار رضوان قدس منید که بدست

مرحمت خود در أرض مبارکه غرس فرمودم و بنیسان

رحمت بی زوال خود تربیت نمودم و از حوادث کونیّه

و خطرات ملکیّه بملائکه حفظیّه حفظ فرمودم

حال از مُغْرِسْ و حافظ و مربّی خود غفلت ننمائید

و دون او را بر او مقدّم و مرجّح مدارید که مبادا اریاح

سمومیّه عقیمیّه بر شما مرور نماید و جمیع را از اوراق

بدیعه و اثمار جنیّه و افنان منیعه و أغصان لطیفه محروم

نماید * کلمات حکمتم را از لسان ظهور قبلم شنو * که بپسر

مریم فرمودم که هر مالک بوستانی شجره یابسه را

در بوستان باقی نگذارد و البتّه او را قطع نموده بنار افکند

چه که حطب یابس در خور و لایق نار است * پس

ای أشجار رضوان قدس عنایت من خود را از سموم

انفس خبیثه و أریاح عقیمه که معاشرت بمشرکین

و غافلین است حفظ نمائید تا اشجار وجود از جود

معبود از نفحات قدسیّه و روحات انسیّه محروم نگردد

و لا زال در رضوان قدس احدیّه جدید و خرّم ماند *

ای بنده گان بنیان مصر ایقان حضرت سبحان را

بنقر وهم و ظنون منهدم مکنید چه که ظن لم یزل مغنی

نبوده و لا یزال نفسی را بصراط مستقیم هادی نگشته

ای عباد ید قدرت مبسوطه ممدوده مرتفعه سلطنتم را

مغلول فرض گرفته‌اید * و رحمت منزله مسبوقه غیر

مقطوعه‌ام را مقطوع داشته‌اید * و سحاب مرتفعه

متعالیه جود و کرمم را ممنوع و غیر مهطول فرض نموده‌اید

آیا بدایع قدرت سلطان احدیتم مفقود شده

و یا نفوذ مشیّت و احاطه اراده‌ام از عالمیان ممنوع گشته

اگر نه چنین دانسته‌اید چرا جمال عزّ قدس أحدیتم را

از ظهور منع نموده‌اید و مظهر ذات عزّ ابها را از

ظهور در سماء قدس ابقا ممنوع داشته‌اید * اگر چشم

انصاف بگشائید جمیع حقایق ممکناترا از این باده

جدیده بدیعه سرمست بینید و جمیع ذرّات اشیا را از

اشراق انوارش مشرق و منوّر خواهید یافت * فبئس

ما أنتم ظننتم و ساء ما أنتم تظنّون * ای بنده گان بمبدأ

خود رجوع نمائید و از غفلت نفس و هوی بر آمده

قصد سینای روح در این طور مقدّس از ستر و ظهور

نمائید * کلمه مبارکه جامعه أوّلیه را تبدیل منمائید و از مقرّ

عزّ تقدیس و قدس تجرید منحرف مدارید * بگو ای

عباد غافل اگر چه بدایع رحمتم جمیع ممالک غیب

و شهود را احاطه نموده و ظهورات جود و فضلم بر تمام

ذرّات ممکنات سبقت گرفته و لکن سیاط عذابم

*بسی شدید است و ظهور قهرم بغایت عظیم

* نصايح مشفقه‌ام را بگوش مقدّس از کبر و هوی بشنويد

و بچشم سِرّ و سَرْ در بديع امرم ملاحظه نمائيد *  از امواج

بحر رحمتم که جميع أبحر لا نهايه قطره ايست نزد او

محروم مشويد و از معين قدس عذب فرات سائغم

خود را ممنوع مسازيد * قسم بذات غيبم که اگر اقل از

ذرّه بشعور ائيد بسينه بسينای روح بشتابيد و بعين خود

بمعين قدسيّه منوّره واضحه وارد گرديد و نداء روح

القدس را از سدره ناطقه در صدر منير بشنويد و غفلت

منمائيد * ای احمد از تقييد تقليد بروضه قدس تجريد

و فردوس عزّ توحيد بخرام * بگو ای عباد باب رحمتم را

که بر وجه اهل آسمانها و زمين گشودم بدست ظلم

و اعراض مبنديد و سدره مرتفعه عنايتم را بجور

و اعتساف قطع منمائيد * براستی ميفرمايم قلب مخزن

جواهر ممتنعه ثمينه من است محلّ خزف فانيه دنيای

دنيّه مکنيد * و صدر محلّ انبات سنبلات حبّ منست

او را بغبار تيره بغضا ميالائيد * بصفاتم متّصف شويد

تا قابل ورود ملکوت عزّم شويد و در جبروت قدسم

درائيد * جميع اشيا کتاب مبين و صحف محکم قويم منند

بدايع حکمت لدنيّم را بچشم طاهر مقدّس و قلب

نورانی منزّه مشاهده نمائيد * ای بنده گان من آنچه

از حِکم بالغه و کلم طيّبه جامعه که در الواح قدسيّه احديّه

نازل فرمودم مقصود ارتقای انفس مستعده است

بسماوات عزّ أحديّه و الّا جمالم مقدّس از نظر عارفين است

و اجلالم منزّه از ادراک بالغين * در شمس مشرقه

منوره مضيئه ملاحظه نمائيد که اگر جميع عباد از بصير

و أعمی چه در منتها وصف مبالغه نمايند و يا در دون

آن منتها جهد مبذول دارند اين دو رتبه از اثبات و نفی

و اقبال و اعراض و مدح و ذمّ جميع در امکنه حدوديّه

بخود مقبل و معرض راجع بوده و خواهد بود * و شمس

در مقرّ خود بکمال نور و اعطای فيض و ضيای خود

من دون تغيير و تبديل مشرق بوده و خواهد بود *

و همچنين در سراج مضيئه در ليل مظلمه که در محضر

شما روشن است مشاهده نمائيد آيا آنچه از بدايع

أوصاف منيعه و يا جوامع صفات ذميمه در حق او ذکر

شود هيچ بر نور او بيفزايد و يا از ضياء او  بکاهد لافو الّذی

نفسی بيده بلکه در اين دو حالت مذکوره او بيک

قسم افاضه نور مينمايد و اين مدح و ذم بقائلين راجع

بوده و خواهد بود چنانچه مشهود ملاحظه ميشود

حال ای عباد از سراج قدس منير صمدانی که در مشکاة

عزّ ربّانی مشتعل و مضیء است خود را ممنوع ننمائيد

و سراج حبّ الهی را بدهن هدايت در مشکاة

استقامت در صدر منير خود بر افروزيد و بزجاج

توکّل و انقطاع از ما سوی اللّه از هبوب انفاس مشرکين

حفظش نمائيد * ای بنده گان مثل ظهور قدس احديّتم

مثل بحريست که در قعر و عمق آن لئالئ لطيفه منيره أزْيَدْ

از احصا مستور باشد و هر طالبی البتّه بايد کمر جهد

و طلب بسته بشاطئ ان بحر در آيد تا قسمت مقدّره

در الواح محتومه مکنونه را علی قدر طلبه و جهده

أخذ نمايد * حال اگر احدی بشاطئ قدسش قدم

نگذارد و در طلب او قيام ننمايد هيچ از آن بحر و لئالئ

آن کم شود و يا نقصی بر او وارد آيد * فبئس ما توهّمتم فی

أنفسکم و ساء ما أنتم تتوهّمون * ای بنده گان تاللّه الحقّ

آن بحر اعظم لجّی و موّاج بسی نزديک و قريب است

بلکه أقرب از حبل وريد * بآنی بان فيض صمدانی

و فضل سبحانی وجود رحمانی و کرم عزّ ابهائی واصل

شويد و فائز گرديد * ای بنده گان اگر از بدايع جود

و فضلم که در نفس شما وديعه گذارده‌ام مطّلع شويد

البتّه از جميع جهات منقطع شده بمعرفت نفس خود

که نفس معرفت من است پی بريد و از دون من خود را

مستغنی بينيد * و طمطام عنايت و قمقام مکرمتم را در

خود بچشم ظاهر و باطن چون شمس مشرقه از اسم ابهئيّه

ظاهر و مشهود بينيد * اين مقام أمنع أقدس را بمشتهيات

ظنون و هوی و افکيّات وهم وعمی ضايع مگذاريد

مثل شما مثل طيری است که بأجنحه منيعه در کمال

روح و ريحان در هواهای خوش سبحان با نهايت

اطمينان طيران نمايد و بعد بگمان دانه بآب و گل أرض

ميل نمايد و بحرص تمام خود را بآب و تراب بيالايد و بعد

که اراده صعود نمايد خود را عاجز و مقهور مشاهده

نمايد چه که اجنحه آلوده بآب و گل قادر بر طيران نبوده

و نخواهد بود * در اين وقت آن طاير سماء عاليه خود را

ساکن أرض فانيه بيند * حال ای عباد پرهای خود را

بطين غفلت و ظنون و تراب غلّ و بغضاء ميالائيد

تا از طيران در آسمانهای قدس عرفان محروم و ممنوع

نمانيد * ای عباد لئالئ صدف بحر صمدانی را از کنز علم

و حکمت ربّانی بقوّه يزدانی و قدرت روحانی بيرون

آوردم و حوريّات غرف ستر و حجابرا در مظاهر اين

کلمات محکمات محشور نمودم و ختم اناء مسک احديّه را

بيد القدره مفتوح نمودم و روايح قدس مکنونه

آنرا بر جميع ممکنات مبذول داشتم * حال مع جميع اين

فيوضات منيعه محيطه و اين عنايات مشرقه لميعه اگر

خود را منع نمائيد ملامت آن بر انفس شما راجع بوده

و خواهد بود * ای اهل بيان اليوم مقصود از آفرينش

و خلق خود را دانسته چه که جواهر جبال مرتفعه

الهيّه ‌ايد و لئالئ أبحر فضل أحديّه * و دون شما از آنچه

در سماوات و أرض مشهود است در ظلّ شما محشور

و بالتّبع مرزوق و متنعّمند * مثلا ملاحظه در أرض طيّبه

منبته نمائيد که مقصود زارع از سقايه سقايه زرع

خود است و بسا حجر صلده صلبه که در ان کشت

و زرع بالتّبع مشروب ميشوند * پس مقصود از نزول

فيض فياض مزارع احبّای او بوده که محلّ انبات

نبات علم و حکمتند و من دون آن از اعداء و غافلين که

احجار متروکه ارضند بالتّبع برشحات فضليّه و قطرات

سحابيّه مرزوق و مشروبند * ای أهل بيان با جميع

اينمراتب عالی و مقامات متعالی از خود غفلت مجوئيد

و از حقّ عزلت مگيريد و از مراقبت أمر اللّه در جميع

أحوال غافل مشويد و جهد نمائيد که کلمات الهی را

بدون آن قياس ننمائيد * ای بنده گان اگر صاحب بصريد

بمدينه بينايان وارد شويد * و اگر اهل سمعيد بشهر

سامعين قدم گذاريد * و اگر صاحب قلبيد بحصن

موقنين محلّ گزينيد تا از مشاهده انوار جمال ابهئيّه

در اين ايّام مظلمه محجوب نمانيد * چه که اين سنه سنه

تمحيص کبری و فتنه عظمی است * ای عباد وصايای

روح را با قلم تسليم و مداد اذعان و ايقان بر لوح صدر

خود مرقوم داريد و در هر آن توجّه بان نموده که مبادا

از حرفی از آن تغافل نمائيد و بجدّ تمام اقبال بحقّ

جسته و از دون آن اعراض نموده که اينست اصل

ورقه أمريّه منبته از شجره الهيّه * ای عباد نيست در

اين قلب مگر تجلّيات أنوار صبح بقا و تکلم نمينمايد

مگر بر حقّ خالص از پروردگار شما * پس متابعت

نفس ننمائيد و عهد اللّه را مشکنيد و نقض ميثاق مکنيد

باستقامت تمام بدل و قلب و زبان باو توجّه نمائيد

و نباشيد از بيخردان * دنيا نمايشی است بی حقيقت

و نيستی است بصورت هستی آراسته دل باو مبنديد

و از پروردگار خود مگسليد و مباشيد از غفلت کننده‌گان

براستی ميگويم که مثل دنيا مثل سرابيست که

بصورت آب نمايد و صاحبان عطش در طلبش جهد

بليغ نمايند و چون باو رسند بی بهره و بی نصيب مانند

و يا صورت معشوقيکه از جان و روح عاری مانده

و عاشق چون بدو رسد لا يُسْمن و لا يُغنی مشاهده

نمايد و جز تعب زياد و حسرت حاصلی نيابد * ای عباد

اگر در اين ايّام مشهود و عالم موجود فی الجمله امور

بر خلاف رضاء از جبروت قضاء واقع شود دلتنگ

مشويد که ايّام خوش رحمانی آيد و عالمهای قدس

روحانی جلوه نمايد و شما را در جميع اين ايّام و عوالم

قسمتی مقدّر و عيشی معيّن و رزقی مقرّر است البتّه

بجميع آنها رسيده فايز گرديد * اگر قميص فانی را

بقميص باقی تبديل نمائيد و بمقام جنّت ابهئيّه که مقرّ

خلود ارواح عزّ قدسيّه است وارد شويد * جميع اشيا

دليل بر هستی شما است اگر از غبار تيره نيستی

بدرائيد * از زحمت ايّام معدوده دل تنگ مباشيد و از

خرابی تن ظاهر در سبيل محبوب محزون مشويد چه

که بعد هر خرابی عمارتی منظور گشته و در هر زحمتی

نعيم راحت مستور * ای بنده گان سلسبيل عذب

صمدانی را از معين مقدّسه صافيه طلب نمائيد و أثمار

منيعه جنّت احديّه را از سدره مغرسه الهيّه أخذ

کنيد * چه که در وادی جرز  يابس تسنيم خوش

تسليم و کوثر قدس تکريم بدست نيايد * و از شجره

يابسه ثمره لطيفه منيعه ملحوظ نگردد * ای طالبان

باده روحانی جمال قدس نورانی در فاران قدس صمدانی

از شجره روحانی بی حجاب لَنْ ترانی ميفرمايد *

چشم دل و جان را محروم ننمائيد و بمحلّ ظهور اشراق

انوار جمالش بشتابيد * کذلک ينصحکم لسان اللّه لعلّ

انتم إلی شطر الرّوح تقصدون *


لطفا نظر خود در خصوص این پست را با ما و دیگر خوانندگان در میان بگذارید .
 bahaiyon.blogspot.com
facebook.com/omid.bahai
 facebook.com/bahainews9

0 نظرات: