
وضعیت حکم قطعی
تاریخ تولد 1343
متولد یزد
ساکن یزد
محل دستگیری یزد
محل نگهداری یزد
نام زندان زندان مرکزی یزد
تاریخ دستگیری 1391/05/10
تاریخ آزادی 1397/10/22
قاضی
دادگاه شعبه یک دادسرای انقلاب یزد
اتهامات تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی علیه امنیت داخلی کشور و تشویش اذهان عمومی
میزان حبس 48 ماه
میزان وثیقه هشتاد میلیون تومان
فریبرز باغی، که به ۲ سال حبس تعزیری و ۱ سال حبس تعلیقی محکوم است، به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که در طول مدت ۱ ماه در بازداشتگاه یزد، «من تحت فشار روانی و عاطفی زیادی بودم... آنها به من گفتند که اگر به همه چیز اقرار نکنی، دختر و پسرت را هم اینجا میآوریم... آنها نمیگفتند با دختر و پسرم چه خواهند کرد.»
تاریخ تولد 1343
متولد یزد
ساکن یزد
محل دستگیری یزد
محل نگهداری یزد
نام زندان زندان مرکزی یزد
تاریخ دستگیری 1391/05/10
تاریخ آزادی 1397/10/22
قاضی
دادگاه شعبه یک دادسرای انقلاب یزد
اتهامات تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی علیه امنیت داخلی کشور و تشویش اذهان عمومی
میزان حبس 48 ماه
میزان وثیقه هشتاد میلیون تومان
فریبرز باغی، که به ۲ سال حبس تعزیری و ۱ سال حبس تعلیقی محکوم است، به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که در طول مدت ۱ ماه در بازداشتگاه یزد، «من تحت فشار روانی و عاطفی زیادی بودم... آنها به من گفتند که اگر به همه چیز اقرار نکنی، دختر و پسرت را هم اینجا میآوریم... آنها نمیگفتند با دختر و پسرم چه خواهند کرد.»
فریبرز باغی، یکی دیگر از محکومان بهایی دادگاه انقلاب یزد است که در ۱۶ اسفند ماه ۹۳ راهی زندان شد. او و همسرش، ناطقه نعیمی به دو سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی محکوم هستند.
او در نامه سرگشادهای که پیش از زندان خطاب به قضات دادگاه انقلاب منتشر کرد، حکم دادگاه را در حق خود و همسرش ناعادلانه دانست و خواستار رفع حکم شد: «… به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، نوجوانی ۱۴ ساله بودم و با توجه به ممتاز بودن در مدرسه، قصد ادامه تحصیلات دانشگاهی در رشته پزشکی را داشتم و حتی در آزمون ورودی “دبیرستان-دانشگاه شیراز” پذیرفته شدم و قرار بود بعد از اخذ دیپلم بدون کنکور وارد دانشگاه شوم. ولی بعد از انقلاب ۵۷ با شروع موجی از خشونتها و تبعیضها علیه بهاییان، حتی از اخذ دیپلم محروم شدم تا چه رسد به ورود به دانشگاه. اموال پدریام مصادره شد. شوهر خواهرم دستگیر و به اعدام محکوم شد و تمام وقایع مدهشهای که اجدادم قرنها با آن دست به گریبان بودند، سراغ من و خانوادهام آمد. در همان اوان با اینکه فرصتی عالی برای ادامه تحصیل در کانادا برایم فراهم شد، ولی پایبندی به عقاید مذهبیام و عشق به ایران و ایرانیان مانع از این سفر گردید و محرومیت و تحقیر و تهمت و توهین را بر فرصتهای پیشرفت و کسب افتخار و رفاه مالی ترجیح دادم و به شغل آزاد مشغول شدم.»
این زندانی بهایی به یکی از اتهاماتش یعنی راهاندازی تشکیلات مخفی و اقدام علیه امنیت ملی هم پرداخته و نوشته است: «عبارت تشکیلات مخفی از لحاظ امنیتی بار معنایی منفی و خطرناکی را به ذهن متبادر میسازد که باعث نگرانی است ولی وقتی به ماهیت عملکرد این تشکیلات از لحاظ مذهبی نگاه کنیم فعالیتهایی مثل رسیدگی به نیازمندان، حل و فصل اختلافات زناشویی و مالی و حتی تعلیم و تربیت کودکان بهایی و …، حتی اگر مخفی و سازماندهی شده هم باشد تهدیدی برای امنیت یک کشور نمیتواند باشد.»
فریبرز باغی در پایان نامه خود قاضیان پروندهاش را خطاب قرار داده است: «قضات محترم در حال حاضر من فردی ۵۰ سالهام با آرزوهایی که هنوز حسرت دست نیافتن به آنها در دلم زنده است. با وجود این هیچگاه ولو برای لحظهای فکر خیانت به وطن عزیزم یا هرگونه اقدامی شبیه به آن به ذهنم خطور ننموده است.»
انتشار این نامه در فضای مجازی اما نه تنها تاثیری در حکم این زوج بهایی نداشت، بلکه موجب تشدید مجازات فریبرز باغی هم شد و دادگاه انقلاب یزد در زمانی که وادر زندان بود، به اتهام تشویش اذهان عمومی دو سال حبس به محکومیت او اضافه کرد.
اما ناطقه نعیمی، همسر فریبر باغی هم پس از احضار در ۱۴ مهر ماه به همراه یک شهروند بهایی دیگر به نام اعظم مطهری، برای گذراندن محکومیت دو سال حبس، خودش را به زندان یزد معرفی کرد.
این زوج یک پسر و یک دختر دارند. لوا، دختر این زوج بهایی، اوایل سال جاری و بدون حضور پدر ازدواج کرد چون مسئولان زندان یزد از دادن مرخصی چند ساعته به پدر برای شرکت در مراسم عقد دخترش خودداری کردند
0 نظرات:
ارسال یک نظر