اطلاعاتی در خصوص دین بهاییت

اخبار بهایی و اخبار جامعه بهائیت احکام بهائی آیین بهائی باورهای بهائیون زندانیان بهائی زندانیان بهایی کتب بهائی دانلود آثار بهائی قبله بهاییون قبله بهائیون تقویم بهائی سالنامه بهاییون حضرت بهاء الله حضرت عبدالبهاء شوقی فیس بوک جمهوری اسلامی اعدام خودکشی

شنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۵

پیام مرکزی


وضعیت حکم قطعی
تاریخ تولد 1336
متولد طهران
ساکن گرگان
محل دستگیری گرگان
محل نگهداری کرج
نام زندان رجایی‌ شهر
تاریخ دستگیری 1391/08/28
تاریخ آزادی 1396/07/29
قاضی مقیسه
دادگاه شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران
اتهامات تبلیغ علیه نظام،عضویت در تشکیلات مخفی بهائی و همکاری با دول متخاصم
میزان حبس 60 ماه

پيام مركزي در 8 مهر 1336 در طهران متولد شد.دوران کودکی و نوجوانی خود را به اقتضای شغل پدر در شهرهای مختلفی چون طهران ،اهواز،کرمانشاه،بابل و گرگان گذراند.
در جوانی از دانشگاه دولتی قزوین در رشته ی مدیریت صنعتی فارغ التحصیل گردید.

وی دوران سربازی خود را در زمان جنگ ایران و عراق طی نمود و چون بخاطر اعتقاداتش از به دست گرفتن سلاح جنگی امتناع ورزید او را به جمع آوری مین در میدان جنگ مجبور کردند.
حوادث و وقایعی را که پیام مرکزی در طول زندگی خود تجربه نموده بخش مهم و ارزشمندی از تاریخ امر بهائی را ساخته است.
پدر محبوب و نازنین اش جناب امیر هوشنگ مرکزی که همه او را بنام شاپور می شناسند پس از سال ها عشق و بندگی در خدمت به آستان جمال قدم در1 مهر سال 1363 در زندان اوین به شهادت رسید و این واقعه در زمانی اتفاق افتاد که مادر بزرگوارش خانم پریچهر آزاده نیز در زندان اوین دربند بود و این اسارت 5 سال به طول انجامید.
او در سال 1365 با خانم فرحناز واعظی ازدواج کرد ودر همان روز تنها 2 ساعت به مادرش اجازه دادند که بهمراه مامور، درمراسم عقد او حضور داشته باشد.
نتیجه ازدواج ایشان دو فرزند دختر بود.اما شادی خانواده 4 نفره شان دیری نپائید و در نهایت تاسف در سال 1384 همسرعزیز خود را به علت بیماری لا علاج از دست داد و ازآن پس وظیفه ی پدری و مادری را به تنهائی بر دوش کشید.
سال ها گذشت و در 28 آبان 91 به اتهام واهی عضویت در تشکیلات مخفی دستگیر شد.
یش از یک سال از ازدواج دختر بزرگش میگذرد ولی متاسفانه مسئو لین اجازه حضور در جشن دختر را به او ندادند. هم اکنون مادرش بعلت کهولت سن و بیماری در بستر خود چشم انتظار یک لحظه دیدار اوست ولی همچنان از مرخصی هیچ خبری نیست.
اکنون تاریخ تکرار شد و حالا او به جای پدر و مادرش نشسته و فرزندانش آن طرف شیشه بجای او می نشینند.

0 نظرات: